گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لط نویسه گردانی: LṬ لط. [ ل َطط ] (ع اِ) حمیل . (منتهی الارب ). گردن بند از دانه های حنظل رنگ کرده . یقال : رأیت فی عنقها لطا حسناً. ج ، لطاط. (منتهی الارب ). || زه بندای مروارید ۞ . (مهذب الاسماء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی لت و پار شدن لت و پار شدن . [ ل َ ت ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متفرق و پراکنده شدن . جزٔجزء و پاره پاره شدن . پاره پاره و لخت لخت شدن . پریشان شدن .- لت و پار ... لت و پار کردن لت و پار کردن . [ ل َ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پاره پاره کردن . بقطعات خرد و بزرگ جدا کرده پراکندن . پراکنده و متفرق کردن . بی نظم و ترتیبی ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود