اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لعل روان

نویسه گردانی: LʽL RWʼN
لعل روان . [ ل َ ل ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب لعلی انگوری باشد. (برهان ). کنایه از شراب سرخ است . (آنندراج ) :
لعل روان ز جام زر نوش و غم فلک مخور
زین فلک زمرّدین بهر چه مار میخوری .

خواجه سلمان (از آنندراج ).


|| کنایه است از اشک خونین :
گر چو چنگم در بر آیی زلف در دامن کشان
از مژه یک دامنت لعل روان خواهم فشاند.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.