لغط
نویسه گردانی:
LḠṬ
لغط. [ ل َ غ َ / ل َ ] (ع مص ) بانگ و فریاد کردن . (منتهی الارب ). بانگ و خروش کردن . شغب کردن .(تاج المصادر). لغطوا بالشکایة. (دزی ). || بانگ کردن کبوتر و سنگخوار. لغیط. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
لُغَتِ فُرْسْ یا فرهنگ اسدی نام واژه نامهٔ مهم و قدیمیای است که اسدی طوسی شاعر سرشناس سدهٔ پنجم هجری آن را تألیف کرده است.[۱] محتویات ۱ تاریخچه ۲ تص...
اهل لغت . [ اَل ِ ل ُ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لغت دان . لغوی .
لغت شناس . [ ل ُ غ َ ش ِ ] (نف مرکب ) لغت دان . زبان دان : این مرد را طوطیی بود سخنسرای و صادق و لغت شناس و ناطق . (سندبادنامه ص 86).
لغت نامه . [ ل ُ غ َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) فرهنگ . دیکسیونر ۞ . کتاب لغت . قاموس اللغة : اردشیربن دیلمسپار النجمی الشاعر از من که ابومنصور علی...
فرهنگ واژگان، فرهنگ لغت، واژهنامه، لغتنامه، فرهنگ یا فرهنگنامه کتاب یا ابزاری از رسانه های دیگر است که در آن معانی واژههای زبانی معین با توضیحات م...
کلمه آتنیک یک کلمه انگلیسی میباشد و به معنی قومی و بومی است.
واژه ای با ریشه کرمانی، هوشیار، بیدار، آگاه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نگاه کنید به واژه های اوستایی در همین لغت نامه
لغتنامهٔ بزرگ دهخدا که در ۱۶ جلد به چاپ رسیده است[۱] شامل شرح و معنی واژگان آثار ادبی و تاریخی زبان فارسی است. این لغتنامه، بزرگترین و مهمترین اثر...