اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لقب کردن

نویسه گردانی: LQB KRDN
لقب کردن . [ ل َ ق َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لقب دادن . لقب نهادن :
کی شود زندان تاری مر ترا بستان خوش
گرچه زندان را به دستانها کنی بستان لقب .

ناصرخسرو.


جامه پشمین از برای کد کند
بومسیلم را لقب احمد کند.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.