لق  شدن 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        LQ  ŠDN 
    
							
    
								
        لق  شدن . [ ل َ ش ُ دَ ] (مص  مرکب ) جنبان  شدن  چیزی  که  استواری  آن  ضرورت  دارد.
-  لق  شدن  کمر ؛ خون  از زن  بیش  از عادت  دفع شدن  و غیره .
-  لق  شدن  یا بودن  تخم مرغ  ؛ به  علت  کهنگی  و دیر ماندن آن  حالتی  در آن  پیدا آمدن  که  گاه  جنبانیدن  محتوی  آن با آوازی  از سوئی  به  سوئی  شود. رجوع  به  لق  و به  لغ شود.
-  لق  شدن  یا بودن  دندان  یا میخ در جای  خود ؛ جنبان  و متحرک  بودن .
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        لغ شدن . [ ل َ ش ُ دَ ] (مص  مرکب ) بر جای  خود جنبیدن .-  لغ شدن  تخم مرغ  و میخ  کوفته  و هندوانه  و جز آن  ؛ جنبیدن  و گاه  جنبانیدن  آواز دادن  آن...