اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لن

نویسه گردانی: LN
لن . [ ] (اِ) به هندی ملح است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
لن . [ ل َ ] (ع حرف ) حرف نفی اَبد یعنی هرگز. هرگز نه . نه . لن معناه ُ هرگز نه و هی حرف نفی و نصب و استقبال ... (منتهی الارب ).
لن . [ ل َ ] (اِخ ) ۞ (سَن ...) پاپ مسیحی ظاهراً از سال 64 تا 76 م .
کی لن . [ ل َ ] (اِخ ) ۞ کی رن ۞ . یکی از ولایات شمال شرقی کشور چین است که 2550000 تن سکنه دارد و مرکز آن شهر چانگ چوئن ۞ است . در ای...
مِ لَ. می گذارند در گویش کازرونی(ع.ش)
تره لن . [ ت ْ رِ ل ُ ] (اِخ ) ۞ مرکز بخشی است در ولایت آوسن ۞ فرانسه که 3350 تن سکنه و کارخانه ٔ بافندگی دارد.
لن سست . [ ل َ س ِ ] (اِخ ) اسکندر. رجوع به اسکندر لن سست شود. (ایران باستان ج 2 ص 1276).
لن پول . [ لَم ْ ] (اِخ ) استانلی . از مشاهیر مستشرقین فاضل انگلیسی است و بیش از پنجاه جلد کتاب و رساله در باب تاریخ و مسکوکات سلاطین اسلا...
بائی لن . [ ل ِ ] (اِخ ) شهری به اسپانیا ازایالت ژائِن ، دارای 8هزار تن جمعیت . بسال 1808 م . ژنرال دوپون درین شهر حق کاپیتولاسیون را امضاء...
باسه لن . ۞ [ س ِ ل َ ] (اِخ ) آوازه خوان معروف نرماندی در قرن پانزدهم که در شهر ویر ۞ متولدشد. او سواد نداشت و ابتدا آسیابان بود و هنوز ...
استن لن . [ اِ ت َ ل َ ] (اِخ ) ۞ تئوفیل الکساندر. رسام فرانسوی ، مولد لُزان (1859 - 1923 م .).
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.