اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لند

نویسه گردانی: LND
لند. [ ل َ ] (اِ) پسر که مقابل دختر است . || آلت تناسل را گویند و به زبان هندی نیز آلت تناسل باشد. (برهان ). شرم مرد :
یا ایها اللوند مرا پای خاست لند.

(از فهرست دیوان سوزنی ).


توئی که لندی و سیکی به هندوی و به ترکی
توئی که ... و ایری به فارسی و به تازی .

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
غر و لند زدن . [ غ ُرْ رُ ل ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) آهسته سخن گفتن از سر خشم و اعتراض . غر زدن . غرغر کردن . قر زدن . قرقر کردن . غر و لند کردن . لن...
غر ولند کردن . [ غ ُرْ رُ ل ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غرو لند زدن . غر زدن . غرغر کردن . قر زدن . قرقر کردن . لند و لند کردن . ژکیدن . رجوع به غر و لند...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.