لنگ
نویسه گردانی:
LNG
لنگ . [ ل ُ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان ماسال بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش ، واقع در یکهزارگزی جنوب باختری بازار ماسال . دامنه ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی . دارای 273 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ ماسال . محصول آنجا برنج ، ابریشم و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . بیشتر سکنه تابستان به ییلاق سرچشمه های رودخانه ٔ ماسال میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
واژه های همانند
۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
میللَنگ قطعهای در موتورها است که حرکت خطی پیستونها را تبدیل به حرکت دورانی میکند. میللنگ معمولاً به وسیله یاتاقان روی بلوک سیلندر سوار میشود و ق...
لنگ بره . [ ل ِ ب َرْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) قسمی از آش است که از آرد گندم میسازند و بر ران نهاده مثل رسن می تابند و بریان کرده در گوشت می پز...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کمیت کسی لنگ بودن ۱- معنی کمیت: واژه عربی است؛ در اصل به معنای اسبِ سرخ رنگ یا دارای یال سرخ و دم سیاه. یعنی عاجز و درمانده است. ۲- در مضیقه مالی قرار...
لنگ خاکی . [ ل ِ ] (اِ مرکب ) حریف را به خاک انداخته پا بر پشتش زدن . (غیاث ) : همچو نقش قدمش خوش بنوازی چالاک لنگ خاکی که دگر غیر نخیزد از...
لنگ دراز. [ ل ِ دِ ] (ص مرکب ) دارای پای دراز و بیشتر به طنز مردم طویل القامه را گویند.
لنگ زدن . [ ل َ زَ دَ ] (مص مرکب ) لنگیدن در عمل یا کار یا سخن (؟) : او نیز عریان و مجذوب بود. غایتش آنکه گاهی معقول میگفت و با مردم حرف ...
لنگ سرکش . [ ل ِ س َ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) فنی از فنون کشتی و آن پای خود را به عضوی از اعضای حریف بند کردن و به زور کشیدن است . (غیاث ) : ...
لنگ شدن . [ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از یک پای عاجز شدن . شل شدن . در پای کوتاهی یا شکستگی یافتن . اقعاد. (منتهی الارب ). || لنگ شدن کاری ...