لؤب 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        LWB 
    
							
    
								
        لؤب . [ ل ُ ئو ] (ع  ص ، اِ) ج ِ لائب . (منتهی  الارب ). رجوع  به  لائب  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        لوب . (ع  اِ) گوشت پاره ای  که  در دیگ  بگردد.  ||  مگس  انگبین . ||  (ص ) ابل ٌ لوب ؛ شتران  تشنه ٔ دور از آب .نخل ٌ لوب ؛ خرمابن  تشنه ٔ دور از آب ....
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        لوب . (ع  اِ) ج ِ لوبة. (منتهی  الارب ). سنگستان  سیاه . سنگستان . زمین  سنگستان  بی آب . (غیاث ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        لوب . [ ل َ / لو ] (ع  مص ) تشنگی . (منتهی  الارب ). تشنه  شدن . (زوزنی ) (تاج  المصادر).  ||  گرد گشتن  تشنه  حوالی  آب  بی آنکه  برسد آنرا. یقال : ل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        لوب . (اِخ ) رجوع  به  لوب نور شود. (قاموس  الاعلام  ترکی ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        لوب /lob/ (اسم) [فرانسوی: lobe] (زیستشناسی) هریک از تقسیمات کوچک یک اندام که بهوسیلۀ شکاف، شیار، یا دیواره و نیز عملکرد از بخشهای دیگر جدا میشود. ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        لوب نور. (اِخ ) لوب . دریاچه ٔ بزرگی  در میان  مغولستان . قسمت  شرقی  آن  را قره قورچین  وقسمت  غربی  آن  را قره بورام  گویند و سطح  آن  را با سطح اقی...