گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لور نویسه گردانی: LWR لور. (اِخ ) ۞ نام کرسی آرندیسمان (هُت -سائون ) واقع در سی هزارگزی مشرق وِزول به فرانسه . دارای راه آهن و 6062 تن سکنه . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه واژه معنی لور و لر لور و لر. [ رُ ل َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) زمین سیلاب کنده در گذر سیل : گر سبکباری مترس از راه ناهموار از آنک بهترین میدان تک خرگوش را لور و... لور و کند لور و کند. [ رُ ک َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) لوره کند : گفته سخا را قدری ریشخندخوانده سخن را طرفی لور و کند ۞ . نظامی .رجوع به لور، لوره کند و ... لور و حامه لور و حامه . [ ] (اِخ ) (غیر مرحوم ) اسم دختر هوشیع نبی است که رمزاً اشاره به حال مملکت بنی اسرائیل است که رحمت خدا را گم کرده بودند (ه... لور و سمسول لور و سمسول . [ رُ س َ ](اِ مرکب ، از اتباع ) حرکات نابخردانه : چون به پنج رسید نشاط در ایشان آمد و رقص و کچول آغازیدند و لور و سمسول ورزیدن... لوور لوور. [ لووْرْ ] (اِخ ) ۞ (موزه ٔ...) موزه ٔ معروفی به پاریس و آن از حیث احتواء بر آثار ایران قدیم برتر از دیگر موزه هاست . مخمر به فرانسه لوور به انگلیسی ییست مُخَمِّرها ( به انگلیسی : Yeast، به فرانسه Levure، به آلمانی Hefen و به عربی خمیرة) دستهای از یوکاریوتهای تکسلولی هستند که در فرمانرو قارچها و شاخ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود