اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لوری بچه

نویسه گردانی: LWRY BCH
لوری بچه . [ ب چ ْ چ َ / چ ِ / ب َ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) لوری زاده . فرزند لولی :
آمد خبر تو که به کاشان و خسیکت
لوری بچه ای دوست گرفتی و شدی زار.

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.