گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لوریه نویسه گردانی: LWRYH لوریه . [ ل ُ وُ ی ِ ] (اِخ ) ۞ اوربُن -ژان ژوزف . منجم فرانسوی ، مولد سنت لو. (1811-1877 م .). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی لوریه لوریه . [ ل ِ ی ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ نام نوعی سگ دارای پاهای بلند مخصوص شکار خرگوش . لوریه سریز لوریه سریز. [ ی ِ س ُ ] (فرانسوی ، اِمرکب ) ۞ غار گیلاس یا ریوال . رجوع به غار و کتاب کارآموزی داروسازی ص 191 شود. لوریه کومن لوریه کومن . [ ی ِ ک ُ م َ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) ۞ غار. برگ بو. رجوع به غار و کتاب کارآموزی داروسازی ص 200 شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود