اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لوزة

نویسه گردانی: LWZ
لوزة. [ ل َ زَ ] (ع اِ) یکی لوز. یک بادام . (منتهی الارب ). || هر یک از دو برآمدگی بادام شکل درون گلو. و رجوع به لوزتان و لوزتین شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
لوزة. [ ل َ زَ ] (اِخ ) برکه ای است بین واقصة و قرعاء بر طریق بنی وهب و قباب ام جعفر. در نه میلی قرعاء وآنجا هم برکه ای است اسحاق بن ابراهی...
لوزة. [ زَ ](اِخ ) بنت عبداﷲ. محدثة سمعت خطیب المزة و ابن الخیمی و ابن الانماطی و حدثت . و توفیت فی ذی القعدة سنة 725هجری و قد جاوزت الخمسین ...
لوزه . [ زَ / زِ ] (اِ) هر چیز که آن چرب و شیرین باشد، خواه لقمه و خواه سخنان خوب و دلکش وبه معنی فروتنی و چاپلوسی و فریب هم هست . (برها...
لوذة. [ ل َ ذَ ] (ع اِ) ۞ رجوع به لوزة شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.