گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لوش لوش نویسه گردانی: LWŠ LWŠ لوش لوش . (ص مرکب ) پاره پاره : گر بجنبد در زمان گیردش گوش ۞ بر زمین زن تا که گردد لوش لوش .عیوقی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی لش و لوش لش و لوش . [ ل َ ش ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به لش شود. لوش آب فریمان لوش آب فریمان . [ ب ِ ف َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 8هزارگزی جنوب فریمان ، کنار راه مالرو عمومی پاقلعه ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. علی پاداشی ۱۳۸۸/۰۹/۱۸ 0 0 "لوش" درب نردهای چوبیست که در مازندران به عنوان درب یا دروازه ورودی به خانهها، باغها، و کشتزارهای که دیوار چوبی یا نردهای (پرچیم ) دارند گفته میشود. نمونه "وچه باغ لوش دوند!" بچه لوش باغ را ببند!علی پاداشی،روستای چمازکتی، شاهی برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود