گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لوو نویسه گردانی: LWW لوو. [ ل ُ وُ ] (اِخ ) ۞ لوئی . معمار فرانسوی . مولد پاریس (1612-1670 م .). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۸ ثانیه واژه معنی خلیفه لو خلیفه لو. [ خ َ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیکله ٔ بخش هوراند شهرستان دیکله . دارای 237 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و سرد... خواجه لو خواجه لو. [ خوا / خا ج َ / ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه . این دهکده کوهستانی با هوای معتدل و سالم و 165 ... دشمن لو دشمن لو. [ دُ م َ ] (اِخ ) دهی از بخش سراسکند شهرستان تبریز. سکنه ٔ آن 297 تن . آب آن از چشمه و رود، و محصول آن غلات و حبوبات و پنبه است .... رحیم لو رحیم لو. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل . سکنه ٔ آن 118 تن . آب آن از چشمه . محصولات عمده ٔ آن غلات و حبوب است... صادق لو صادق لو. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پیشخور بخش رزن شهرستان همدان ، 52000گزی جنوب خاوری رزن ، 2000گزی جنوب راه عمومی فامنین به نوبران . ت... صادق لو صادق لو. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، 25000گزی جنوب باختری اردبیل ، 15000گزی شوسه ٔ اردبیل به تبریز. کوهس... عاشق لو عاشق لو. [ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز واقع در 26هزار و پانصدگزی جنوب باختری خداآفرین و 30 هزارو پانصد... قندق لو قندق لو. [ ق َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه ٔ شهرستان ماکو، واقعدر 22هزارگزی شمال باختری ماکو و 3 هزارگزی جنوب راه ارابه ر... کهنه لو کهنه لو. [ ک ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اوزومدل است که در بخش ورزقان شهرستان اهر واقع است و 204 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران... گاومیش لو گاومیش لو. (اِخ ) دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 50 هزارگزی شمال بیله سوار و 2 هزارگزی شوسه ٔ بیله سوار به اردبیل . کوه... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۵ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود