لووع
نویسه گردانی:
LWWʽ
لووع . [ ل ُ ] (ع مص ) لوع . بددل گردیدن و حریص و بدخوی گشتن . (منتهی الارب ). رجوع به لوع شود.
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
لواء بستن . [ ل ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) لواء ملک بستن ؛ نصب لواء پادشاهی : و لوای ملک رای قنوج به بتخانه ٔ کابل بندند. (از حدود العالم ).