اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لوی

نویسه گردانی: LWY
لوی . [ ل ِ وا ] (اِخ ) یوم اللوی ؛ زعموا انه یوم واردات لبنی ثعلبة علی بنی یربوح . قال جریر :
کسونا ذباب السیف هامة عارض
غداة اللوی و النجیل (؟)تدمی کلومها.

(مجمع الامثال میدانی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
گویجه لوی اصلان . [ گ ُ ج ِ اَ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو حومه ٔ شهرستان ارومیه .واقع در 14هزارگزی شمال خاوری ارومیه و یکهزارگزی خاور راه ا...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.