لوی
نویسه گردانی:
LWY
لوی . [ ل َ وی ی ] (ع اِ) درختی است . || (ص ) گیاه خشک . (منتهی الارب ). تره ٔ خشک . (مهذب الاسماء). گیاه پژمرده . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
گویجه لوی اصلان . [ گ ُ ج ِ اَ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو حومه ٔ شهرستان ارومیه .واقع در 14هزارگزی شمال خاوری ارومیه و یکهزارگزی خاور راه ا...