اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لهو

نویسه گردانی: LHW
لهو. [ ل َ هَُ وو ] (ع ص ) رجل ٌ لهو؛ مرد بازنده . مرد بسیار غفلت کننده و اعراض نماینده . (منتهی الارب ). مرد بسیار بازی و غفلت . (مهذب الاسماء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
له و لورده شدن . [ ل ِ هَُ ل َ وَ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سخت له شدن . خرد و خاکشی شدن . له و په شدن .
له و لورده کردن . [ ل ِ هَُ ل َ وَ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخت له کردن . خرد و خاکشی کردن . له و په کردن .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.