اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لیچار

نویسه گردانی: LYCAR
لیچار. (اِ) ریچار که مطلق مربا باشد عموماً و مربائی را که از دوشاب سازند خصوصاً و آنچه از شیر و دوغ و ماست بپزند به هر نحو که باشد. (برهان ). لیچال :
یکی غرم بریان و نان از برش
نمکدان لیچار گرد اندرش .

فردوسی .


ترش دیدم جهانی رامن از ترس
از آن دوشاب چون لیچار گشتم .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
لیچار. (اِ) گفتار بیهوده و گاهی مضحک و گاهی هرزه . رجوع به مدخل بعد شود.
لیچار گفتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول عوام و زنان ، گفتارهای بیهوده و بی معنی و هم کمی بی سامان گفتن .بی معنی گفتن . چرند و مهمل گفت...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.