گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لیم نویسه گردانی: LYM لیم . (اِ) گونه ای از سپستان که در چاه بهار غرس شده است و این نام آنجا بدین درخت دهند ۞ . (گااُبا). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی لیم لیم . [ ل ُی ْ ی َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لائم . (منتهی الارب ). رجوع به لائم شود. لیم لیم . (ع اِ)صلح و آشتی . || مانند. || همتای مرد در قامت و شکل و سرشت و خلقت . (منتهی الارب ). لیم واژه ای پارسی است به معنای کم - ملایم - میانه - میان دو حال در زبان سویدی لاگوم گویند و در گویشهای فارس و لری ملاهوم گویند لیم کردن = کم کردن صدا... لئم لئم . [ ل ِءْم ْ ] (ع اِمص ) سازواری . (منتهی الارب ). صلح . (منتخب اللغات ). اتفاق میان دو کس . (منتهی الارب ). (منتخب اللغات ). آشتی . (منتهی ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود