اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مار

نویسه گردانی: MAR
مار. (اِ) دفتر و حساب و محاسبه . (برهان ) ۞ . بمعنی حساب نیز آمده که آن را آواره و آماره و ماره نیز گویند. (آنندراج ). حساب بود و آن را اماره و آمار و ماره نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). محاسبه و دفتر حساب . (ناظم الاطباء). || (ص ) حساب کننده و محاسب ۞ . (برهان ) (از ناظم الاطباء). || بیمار و مریض و معلول را گویند چه بیمارستان را «مارستان » هم گفته اند ۞ . (برهان ). بمعنی بیمار است و بیمارستان رامارستان خوانند. (آنندراج ). بیمار و مریض بود و بیمارستان را که دارالشفا باشد مارستان خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). رنجور و معلول و بیمار. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
معر. [ م َ ع ِ ] (ع ص ) ناخن افتاده به چیزی که آن را رسیده باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.