اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مار ضحاک

نویسه گردانی: MAR ḌḤAK
مار ضحاک . [ رِ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ماری که در شانه ٔ پشت ضحاک پیدا شده بود و همیشه مغز سر آدمی می خورد. (غیاث ) (آنندراج ). || (اِ مرکب ) زنجیر. (فرهنگ رشیدی ). کنایه از سر زنجیر. (غیاث ). کنایه از زنجیر. (انجمن آرا) :
روی تو چه جای سحر بابل
موی تو چه جای مار ضحاک .

سعدی (دیوان چ مصفاص 639).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.