اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مازار

نویسه گردانی: MAZʼR
مازار. (اِ) عطار و گیاه فروش را گویند. (برهان ). عطار و دوافروش . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
مازار. (فعل نهی ) مخفف میازار است که منع از آزار دادن باشد یعنی آزار مده . (برهان ) (آنندراج ). کلمه ٔ فعل یعنی میازار و آزار مده . (ناظم الا...
معذار. [ م ِ ] (ع اِ) پرده . || حجت و برهان . ج ، معاذیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
سهراب فرسیو
۱۳۹۹/۱۱/۱۱
0
0

در "فرهنگ کرمانی" منوچهر ستوده "مازار" این‌طوری تعریف شده است: "مازار" کسی که سدر و حنا و نظایر آن را می‌کوبد. "مازاری" محل کوبیدن سدر و حنا و نظایر آن.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.