اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مازل

نویسه گردانی: MAZL
مازل . [ زِ / زُ ] (اِخ ) نام کوهی است در هندوستان . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 333) (ازبرهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) :
تاقله ٔ مازل نشود ساحت کشمیر
تا ساحت کشمر شنود قله مازل .
رافعی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 333).
آن خداوندی که حکمش گر به مازل برنهی
پهلوی اویک بدیگر برنشیند مازماز.

منوچهری .


آن کرکی با کرکی گوید سخن ترکی
طوطی سخن هندی گوید به که مازل .

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
معذل . [ م ُ ع َذْ ذِ ] (ع ص ) سرزنش کننده و ملامت کننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعذیل شود.
حدیث معضل . [ ح َ ث ِ م ُ ض َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از دوازده قسم حدیث ضعیف است . رجوع به حدیث شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.