اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ماژ و موژ

نویسه گردانی: MAŽ W MWŽ
ماژ و موژ. [ ژُ] (اِ صوت ) این لغت از توابع است به معنی فریادی باشد که موش در وقتی که گربه را بیند یا ماری قصد گرفتن او کرده باشد کند. (برهان ) (آنندراج ) (از فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء). تضرع . زاری . لابه . ابتهال . ضراعت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
کی مارترسگین شود و گربه مهربان
گر موش ماژ و موژ کند گاه در همی .

رودکی (یادداشت ایضاً).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.