اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مافی

نویسه گردانی: MAFY
مافی . (اِخ ) از ایلهای اطراف قزوین و مرکب از 500 خانوار است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 112). و رجوع به «مافی و نانکلی » شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
مافی آباد. (اِخ ) دهی از دهستان بهنام پازکی است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 203 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
مافی البال . [ فِل ْ ] (ع اِ مرکب ) ۞ مافی الضمیر. مافی الفؤاد. هرسه مرادفند. (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، هرآنچه در دل کسی باشد و قصد و نیت ...
مافی الذمه . [ فِذْ ذِم ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) ۞ آنچه بر عهده ٔ کسی است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مافی الضمیر. [ فِض ْ ض َ ](ع اِ مرکب ) ۞ آنچه در دل است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مافی البال . مافی الفؤاد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :...
مافی الفؤاد. [ فِل ْ ف ُ آ ] (ع اِ مرکب ) ۞ مافی البال . مافی الضمیر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مافی البال شود.
مافی و نانکلی . [ وَ ک َ ] (اِخ ) از ایلهای کرد است که به فرمان شاه عباس از کوهستان راوندوز ساوجبلاغ مکری کوچانیده و در ری و شهریار و قزو...
مافی نفس الامر. [ ن َ سِل ْ اَ] (ع اِ مرکب ) ۞ کلمه ٔ مأخوذ از تازی ، یعنی هر آنچه در خود چیزی باشد. || حقیقت امر و اصل و ذات امر. (ناظم ...
معفی . [ م ُ ع َف ْ فی ] (ع ص ) یار و همنشین که متعرض احسان نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
غایة ما فی الباب . [ ی َ ت ُ فِل ْ ] (ع اِ مرکب ) منتهای مراتب اینکه . نهایت کلام .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.