اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مالی

نویسه گردانی: MALY
مالی . (ع ص ) پرکننده . || پرشونده . (غیاث ). پر. مملو. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
از همت درگاه تو عالی شود آن کس
کز مهر و وفای تو دلش باشد مالی .

سوزنی (یادداشت ایضاً).


از مهر و هوای تو مالی است همه دلها
زیرا که دلی داری خالی ز حقاد وکین .

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
گچ مالی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) مالیدن گچ بدیوار و سقف .
گل مالی . [ گ ِ ] (حامص مرکب ) گل مالیدن . با گل اندودن .
شوی مالی . (حامص مرکب ) عمل شوی مال . کار شومال . شومالی . رجوع به شومالی شود.
خاک مالی . (حامص مرکب ) عمل خاک مال کردن و خاک مال شدن .
خشت مالی . [ خ ِ ] (حامص مرکب ) عمل خشت مال . (یادداشت بخط مؤلف ).- قالب خشت مالی ؛ چهارچوب مربعگونه ای است که برای ریختن پاره ٔ گل بجهت...
مال مالی . (اِ) به لغت اصفهان حردون است و در تنکابن ماچه کول نامند. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به حردون شود.
خیلی خوشمزه
نوره مالی . [ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) نوره کشی . واجبی کشیدن . رجوع به نوره کشیدن شود : او بی پروا به نوره مالی و مرادل بر سرآن موی میان می...
رانت مالی. رانتی که مربوط است به امور مالی. رجوع شود به واژه رانت.
خایه مالی . [ ي َ / ی ِ ] (حامص مرکب ) تملق . چاپلوسی . چاپلوسی سخت با دنائت . تملق رذیلانه : هرآنکه بی خبر از فن خایه مالی شددچار زندگی سخت ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۶ ۳ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.