اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مانده گشته

نویسه گردانی: MANDH GŠTH
مانده گشته . [ دَ / دِ گ َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) خسته شده . کوفته شده : ملک بی خویشتن تا سحرگاه ساقی [ گری ] همی کرد و پس دستوری دادندش ۞ گفت این اندر خواب می بینم ، برفت مانده گشته و بخفت همچنان با موزه . (مجمل التواریخ ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مانده گشتن و مانده گردیدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.