اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مأخذ

نویسه گردانی: MAḴḎ
مأخذ. [ م َءْ خ َ ] (ع اِ) مکان اخذ. (ناظم الاطباء). جایی که چیزی را از آن گیرند. (غیاث ). جای گرفت . ج ، مآخذ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || محل صدور چیزی و مصدر و اصل و بنیاد و سرچشمه . (ناظم الاطباء). منبع. مدرک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در اصطلاح نگارش اصل و منبعی که از آن برای موضوعی استفاده کنند. ج ، مآخذ. || منهج . (اقرب الموارد). روش . || مکان گردش . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
منابع به کتاب ها، مقاله ها، پایان نامه ها و گفتارهایی گفته می شود که پژوهشگر یا نویسنده مطالبی از آنها را به صورت نقل قول غیر مستقیم آورده و یا از آنه...
مآخذ. [ م َ خ ِ ] (ع اِ) ج ِ مَأخَذ. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به مأخذ شود. || دامها. (از اقرب الموارد).- مآخذالطیر ؛ دامها و ج...
ماخض . [ خ ِ ] (ع ص ) درد زه گرفته و نزدیک به زادن رسیده . ج ، مواخض و مُخَّض . || شاة ماخض ؛ گوسپند باردار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.