مأزم
نویسه گردانی:
MAZM
مأزم . [ م َءْ زِ ] (ع اِ) زمین تنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، مآزم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || فرج تنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). شرم زن که تنگ باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || عیش تنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || حربگاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رزمگاه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || راه تنگ مابین دو کوه . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
معظم . [ م ُ ع َظْ ظَ ] (ع ص ) بزرگ داشته شده و بزرگ شمرده و به بزرگی صفت نموده شده . (آنندراج ). بزرگ کرده شده و بزرگ داشته و به بزرگ...
معظم . [ م ُ ع َظْ ظَ ] (اِخ ) از شاعران هندوستان و دایی جلال الدین اکبرشاه بود. وی به علت قتل همسر خود به امر اکبر شاه به سال 970 کشته ...
ابن معظم . [ اِ ن ُ م ُ ع َظْ ظَ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن معظم ، از مردم ری . او راست : کتاب مقامات اثناعشریه که در 730 هَ .ق . از تألیف آن ف...
سردار معظم . [ س َ رِ م ُ ع َظْ ظَ ] (اِخ ) لقبی است که به تیمورتاش داده اند. رجوع به تیمورتاش شود.
معظم بهاری . [م ُ ع َظْ ظَ م ِ ب َ ] (اِخ ) نام وی علی خان و از شاعران هندوستان و از بزرگان ناحیه ٔ بهار بود. از اوست :به دام عشق تو چون بن...
معظم اکبرآبادی . [ م ُ ع َظْ ظَ م ِ اَ ب َ ] (اِخ ) نام وی محمد و از شعرای هندوستان است که در اواسط قرن سیزدهم در 60سالگی وفات یافته است ....