مأمود
نویسه گردانی:
MAMWD
مأمود. [ م َءْ ] (ع ص ) امد مأمود؛ غایت منتهی الیه . (منتهی الارب ). امد مأمود؛ منتهی الیه . (اقرب الموارد). لهذا الامر امد مأمود؛ این کار دارای انتهائی است که بدان منتهی می شود. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
معمود. [ م َ ] (ع ص ) دل شکسته . (مهذب الاسماء). شکسته دل از عشق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تعمیدداده . ...