اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مأن

نویسه گردانی: MAN
مأن . [ م َءْن ْ ] (ع مص ) بر تهیگاه یا بر ناف زدن و رسیدن آن را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پرهیز کردن و ترسیدن .(از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برداشتن بار و گرانی قوم را و خورش دادن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). تحمل کردن مؤونت قوم را. (از اقرب الموارد). || پروای چیزی نکردن یا خبر نداشتن از وی یا آماده نشدن برای آن و یا نگرفتن ساز و برگ او را و نجستن و تا دیرنکشیدن تعب جستجوی وی را. (منتهی الارب )؛ مامأنت مأنة؛ پروای آن نکردم و خبر نداشتم از وی و آماده نشدم برای آن و نگرفتم ساز و برگ آن را و طلب نکردم آن را و طول ندادم رنج و تعب را در جستجوی آن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دانستن چیزی را. (منتهی الارب )؛ فلان یمأنه ؛ فلان می داند آن را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || امأن مأنک و اشأن شأنک ؛ یعنی بکن کاری را که نیکو می توانی کرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) چوب یا آهن که زمین شیار کنند به وی . (منتهی الارب ). چوبی که بر سر آن آهنی باشد و بدان زمین شیار کنند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تهیگاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، مُؤون . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
مان . (اِ) خانه را گویند و نیز خان و مان اتباع است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ، ص 397). به معنی خانه باشد که عربان بیت خوانند. (برهان ). خا...
مان . (ع اِ) (از «م ی ن ») آهن آماج و کلند که بدان زمین شیارند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تبری دودم که بدان زمین را شخم کنند، مجد ...
مان . (اِخ ) ۞ جزیره ای است به انگلستان در دریای ایرلند که 570 کیلومترمربع وسعت و 48000 تن سکنه دارد. مرکز آن «دوگلاس » است و مورد توجه ج...
مان . (اِخ ) ۞ مرکز ایالت «سارت » ۞ فرانسه که بر کنار رودسارت و در 217 کیلومتری غرب پاریس واقع است و 147650 تن سکنه دارد. شهر «مان » چند...
مان . (اِخ ) ۞ نام دو برادر نویسنده ٔ آلمانی . نخستین «هنریش » (1871-1950م .) نویسنده ٔ «پروفسور انرات » ۞ و دومین «توماس » (1875-1955م .) نویسن...
کاه مان: کلمه ای ترکیبی ست از "کاه" و "مان"، مان به معنای ماننده، وش و گون، چون وش در ماه وش یا مهوش، چون گون در گلگون و لاله گون، ماننده به کاه یا کا...
تنگ مان . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریز است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 2280 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7...
لوله مان . [ لو ل َ ] (اِخ ) (شاید از لولی یا لوری ومان به معنی جای و خانه ) لولمان . قریه ای به گیلان نزدیک آستانه ٔ سیدجلال الدین اشرف ، ک...
خان و مان . [ ن ُ ] (اِ مرکب ) ۞ خان مخفف «خانه » و مان بمعنی رخت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). خانه با اثاثیه ٔ خانه با اهل خانه : خدای ت...
آلفرد (فرد) زینه‌مان (به انگلیسی: Alfred (Fred) Zinnemann) (زاده ۲۹ آوریل ۱۹۰۷ - درگذشته ۱۴ مارس ۱۹۹۷) کارگردان سرشناس اتریشی-آمریکایی و برندهٔ ۴ جایز...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.