مبتذل
نویسه گردانی:
MBTḎL
مبتذل . [ م ُ ت َذِ ] (ع ص ) بذله پوش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بذله پوش . باد روزه پوش . کهنه پوش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || کسی که عمل نفس خود کند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به متبذّل شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مبتذل . [ م ُ ت َ ذَ ] (ع ص )نعت مفعولی از ابتذال . که همه گفته اند. که بسیار گفته اند. که بسیار شنوده اند. شعری یا مضمونی یا کلامی مبتذل ، ...
مبتزل . [ م ُ ت َ زَ ] (ع ص ) شکافته شده . (ناظم الاطباء). || شکفته مثل غنچه ٔ خرمابن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). شکفته شده مانند شکوفه ٔ ...