اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مبتل

نویسه گردانی: MBTL
مبتل . [ م ُ ت ِ ] (ع ص ) مبتلة. درخت که از بن آن نهالی برآمده جداگانه از آن مستغنی گردیده باشد. واحد و جمع در وی یکسان است . (آنندراج ) (ازمنتهی الارب ). خرمابنی که در کنار آن جُنگ برآمده باشد و به حد بلوغ رسیده و مستغنی از آن خرمابن شده باشد. و واحد و جمع در آن مساوی است . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مبتل . [ م ُب َت ْ ت َ ] (ع ص ) شتر نیکوی متناسب الخلقه . (ناظم الاطباء). صفتی است که مردان بدان وصف نشوند. (منتهی الارب ). شتر فروهشته گو...
مبتل . [ م ُ ت َل ل ] (ع ص ) تر گردیده شده . || به شده از بیماری . || نیکو حال شده ٔ پس از لاغری و سختی . (ناظم الاطباء).
مبطل . [ م ُ طِ ] (ع ص ) نقیض محق . (تاج المصادر بیهقی ) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). باطل کننده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). باطل کنند...
مبطل . [ م ُ طَ / م ُب َطْ طَ ] (ع ص ) باطل شده و ترک شده . || معدوم و ناپدید. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.