مبغض
نویسه گردانی:
MBḠḌ
مبغض . [ م ُ غ َ ] (ع ص ) ناپسندیده و مکروه . || دشمن گردانیده شده . (ناظم الاطباء). دشمن داشته شده . مورد کینه .
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مبغض . [ م ُ غ ِ ] (ع ص ) کینه جوی . کینه ور. بغوض .صاحب بغض . مقابل محب . ضد محب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کینه ور و دشمن . (ناظم الاطباء)...
مبغض . [ م ُ ب َغ ْ غ َ ] (ع ص ) دشمن گردانیده شده . (ناظم الاطباء).