متداول
نویسه گردانی:
MTDʼWL
متداول . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) فراگیرنده چیزی را نوبت به نوبت .(آنندراج ). گروهی که چیزی را دست به دست می گردانند.و نوبت به نوبت فرامی گیرند. || مأخوذ ازتازی ، رایج . روان و معمول و معلوم . (ناظم الاطباء).
- متداول شدن ؛ رایج شدن و معمول شدن . (ناظم الاطباء).
- متداول کردن ؛ معمول و رایج کردن . (ناظم الاطباء). و رجوع به مُتَداوَل و تداول شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
متداول . [ م ُ ت َ وَ ] (ع ص ) از یکدیگر نوبت به نوبت گرفته شده و دست به دست گردانیده شده . (آنندراج ) (غیاث ). واگردیده از حالی بحالی . |...
متداول: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پَراسَر parAsar [سنسکریت: prasara]. ***فانکو آدینات 09163657861