متعوب
نویسه گردانی:
MTʽWB
متعوب . [ م َ ] (ع ص ) مانده گردانیده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مانده و ستم دیده و آزرده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تعب شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
متأوب . [ م ُ ت َ ءَوْ وَ ] (ع مص ) مصدر میمی است از «تأوب » که به معنی آمدن به شب باشد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). تأوبه متأوباً؛ ب...
متأوب . [ م ُ ت َ ءَوْ وِ ] (ع ص ) به شب آینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بر شب آینده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تأوب شود. || آینده ب...