گفتگو درباره واژه گزارش تخلف متلمظ نویسه گردانی: MTLMẒ متلمظ. [م ُ ت َ ل َم ْ م َ ] (ع اِ) محل تبسم و خنده . ۞ یقال : انه لحسن المتلمظ. (ناظم الاطباء). مُتَبَسَّم . (از اقرب الموارد) (محیطالمحیط). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی متلمظ متلمظ. [ م ُت َ ل َم ْ م ِ ] (ع ص ) آن که زبان گرداگرد دهان برآوردبعد از طعام . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). تذوق . (ازاقرب الموارد). کسی که ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود