اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

متن

نویسه گردانی: MTN
متن . [ م َ ] (ع اِ) زمین درشت و بلند. ج ، مِتان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زمین سخت و بلند. ج ، متون و متان . (مهذب الاسماء). آنچه درشت باشد از زمین . (محیطالمحیط). || مجازاً به معنی عبارت کتابی که شرح آن توان کرد ۞ . (غیاث ) (آنندراج ). نزد مؤلفین خلاف شرح و حواشی را گویند. (از محیطالمحیط). عبارت کتاب که شرح و ترجمه ٔ آن توان کرد و آنچه در صفحه ٔ کتاب و یا مکتوب نوشته شده بدون زوائد وحواشی . (ناظم الاطباء). بوم . مقابل حاشیه و شرح و هامش : متناً و هامشاً. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- متن و حاشیه کردن (اصطلاح صحافی ) ؛ با وصل کردن حاشیه با کاغذگیر به متن ، ترمیم کردن یا تزیین کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| متن عبارت از لفظ باشد و «متن حدیث » الفاظ حدیث باشد که مقوم معانی آن هستند. (کشاف اصطلاحات الفنون ، از فرهنگ علوم ). به اصطلاح علمای حدیث عبارت است از آنچه غایت سند از کلام بدو منتهی شود و لفظ حدیث که معنی حدیث قائم بدوست . (نفایس الفنون ).
- متن الواقع ؛ مراد از اصطلاح متن الواقع «نفس الامر» است . میرداماد ازاین کلمه اغلب جهان مافوق زمان و زمانیات را خواهد.(از فرهنگ علوم عقلی دکتر سجادی ).
|| فرود پر از تیر تا در میان آن یعنی مابین تیر تا وسط تیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن جزء از تیر که ما بین پر تا وسط آن واقع شده . وسط و میانه ٔ هر چیزی . (ناظم الاطباء). || (ص ) مرد درشت اندام و سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اِ) (اصطلاح موسیقی ) در هر نوبت مرتب سه قسمت اساسی میتوان قائل شد که دومین قسمت آن متن نامیده میشود. (ازفرهنگ فارسی معین ). || پشت . (غیاث ) (آنندراج ). یکسوی پشت . (مهذب الاسماء) (زمخشری ). طرف الظهر. ج ، متون . (بحر الجواهر). || وسط. میان . میانه :
سوی بام آمد ز متن ناودان
جاذب هر جنس را همجنس دان .

مولوی .


|| تندی رگ پشت از هر طرف . (ناظم الاطباء). متن الظهر. دو تندی رگ پشت از دو جانب . مذکر و مؤنث هر دو آمده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || میان راه . (ناظم الاطباء). متن الطریق ؛ میانه ٔ راه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || استوار و جای بلند و سخت . (غیاث ). استوار. (آنندراج ). جای بلند و استوار و قلعه و حصار. (ناظم الاطباء). || اصل و درون چیزی . حقیقت چیزی :
کان بلیس از متن طین کور و کر است
گاو کی داند که در گل گوهر است .

مولوی .


- متن الفرس ؛ ستارگانی از فرس اعظم است . رجوع به فرس اعظم شود.
- متن تیغ ؛ قسمت آهنین آن جز دمه و لبه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- متن حیوان ؛ مقابل اطراف که دست ها و پایها و گردن و سر اوست .(از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- متن الطریق ؛ جاده ٔ آن . (از محیطالمحیط).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
متن . [ م َ ] (ع مص ) کفانیدن خایه ٔ قچقار را و بیرون آوردن خصیه وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کفانیدن خایه ٔ آن قچقار را و درآوردن تخم و ...
متن . [ م ُ ت ِن ن ] (ع ص ) دور و بعید و با فاصله . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
متن الفرس . [ م َ نُل ْ ف َ رَ ] (اِخ ) رجوع به فرس اعظم شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ویرایش از فانکو آدینات*** 09163657861*** sayogine@yahoo.com**** سپاس مر آفریدگار را؛ و ستایش مر او را؛ و درود بر پیغامبر گزیده و اهل بیت و یاران او. ...
قوانین حمورابی یا همورابی ترجمه به فرانسه: M. de Morgan پاریس 1904 ***(قانون همورابی در 1901 در شوش پیدا شده و سه سال بعد به فرانسه ترجمه شده است) ترج...
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغتنامه loghatnaameh.org
نگاه کنید به: واژه های اوستایی در loghatnaameh.org
سوگند داماد (آقای....) در پیشگاه این میهمانان گرامی آیا به شادابی بهار سوگند یاد می کنی تا همواره آنچه بر خود روا می داری بر همسر خویش هم روا داری؟ و ...
متن مقدمه شاهنامه ابومنصوری ــ تألیف ابومنصورالمعمری سال 346 هـ . ق. سپاس و آفرین خدای را که این جهان و آن جهان را آفرید؛ و ما بندگان را اندر جها...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.