متنصر
نویسه گردانی:
MTNṢR
متنصر. [ م ُ ت َ ن َص ْ ص ِ ] (ع ص ) مروسنده به یاری . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که کوشش میکند در یاری دیگری . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ترسا شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ترسا و به کیش ترسایان درآمده . (ناظم الاطباء). نصرانی شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تنصر شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
متنثر. [ م ُ ت َ ن َث ْ ث ِ ] (ع ص ) پراکنده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به تنثر شود.
متنسر. [ م ُ ت َ ن َس ْ س ِ ] (ع ص ) رسن گسسته شونده و گسسته . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || رسن گسسته شده . (ناظم الا...