اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

متی

نویسه گردانی: MTY
متی . [ م َ تا ] ۞ (ع اِ، ق ) اسم استفهام در زمان است . (از اقرب الموارد) ) (از محیطالمحیط). جهت سؤال از زمان . نحو متی نصراﷲ و نحو متی یجاری به . (از منتهی الارب ). کی و چون . (آنندراج ) (غیاث ). ظرف غیرمتمکن است به معنی کی و چه هنگام و چه وقت و آن را مانند اسم استفهام استعمال می کنند و بدان سؤال از زمان می نمایند. مانند متی نصراﷲ، یعنی کی و چه هنگام است یاری خدا. (ناظم الاطباء). || و جهت شرط و جزا نیز: متی تذهب اذهب و متی اضع العمامه تعرفونی . (از منتهی الارب ). مانند اسم شرط که دو فعل را جزم کند: متی اضع العمامة تعرفونی ؛ یعنی هر زمان عمامه بگذارم مرا می شناسید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و متی ما یعنی هرگاه و هرکجا. (ناظم الاطباء). هرگاه . (آنندراج ) :
حضوری گر همی خواهی ازو غائب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها.

حافظ (دیوان چ قزوینی وغنی ص 2).


|| حتی متی و یا الی متی یعنی تا کی و تا چند. (ناظم الاطباء). || به معنی من ، نحو اخرجها متی کمة. (از منتهی الارب ). یکی از حروف است بمعنی مِن . (ناظم الاطباء). حرف است بمعنی «من » یا «فی » و «این » در لغت هذیل گویند اخرجها متی کمة، ای منه و ادخلها متی کمة،ای فیه . (از اقرب الموارد). || به معنی وسط. نحو وضعه متی کمی ؛ ای وسط کمی . (از منتهی الارب ).اسمی است مرادف وسط: و ضعه ُ متی کمی ؛ ای فی وسطه . وسط و در میان در لغت هذیل . یقال و ضعته متی کمی ؛ ای وسط کمی . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
متی . [ م َت ْی ْ ] (ع مص ) دراز کشیدن . (از منتهی الارب ). دراز کشیدن ریسمان و جز آن را. (ناظم الاطباء). متی الحبل یمتیه متیاً (یائی )؛ کشید ...
متی . [ م َ تا ] (ع اِ) یکی ازمقولات نه گانه ٔ عَرَض است و عبارت از بودن چیزی است در زمان یا در حد زمان و یا نسبت چیزی است در زمان یا د...
متی . [ م َت ْ تی / م َت ْ تا ] (اِخ ) نام پدر حضرت یونس علیه وعلی نبینا الصلوة والسلام . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). نام پدر یونس پیغمبر. ...
متی . [ م َت ْتا ] (اِخ ) ۞ یکی از شاگردان مسیح است که همواره از شروع و بعثت مسیح تا زمان صعودش ملازم آن حضرت بود. بواسطه ٔ قرعه از ب...
متی . [ م َت ْ تا ] (اِخ ) ابن یونس . رجوع به ابوبشیر متی ... و رجوع به روضات الجنات چ کتابخانه ٔ گلبهار ص 710 و نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 29 ...
دیر متی . [ دَ رِ م َت ْ تا ] (اِخ ) در هفت فرسخی مشرق موصل بر کوه بلندی قرار دارد که به آن کوه متی میگویند کسی که بالای آن رود ده نین...
قلقلک - در زبان کرمانشاهی ( حرف ی در هر دو کلمه با صدای ی خوانده می شود نه ا )
انجیل متی . [ اِ ل ِ م َت ْ تا ] (اِخ )یکی از اناجیل اربعه که به متی یکی از شاگردان مسیح منسوب است . رجوع به انجیل و قاموس کتاب مقدس ش...
مطی . [ م َ طی ی ] (ع اِ) ج ِ «مطو». (آنندراج ). ج ِ «مطیة» و لفظی است که هم در مفرد و هم در جمع استعمال شود. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.