اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مثلث

نویسه گردانی: MṮLṮ
مثلث . [ م َ ل َ ] (ع اِ) سه سه . ثُلاث . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || سوم تار از بربط. (ناظم الاطباء). تاری از تارها که سه لا باشد و گویند تار سوم . ج ، مثالث . (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) ۞ . نام تاری از چهار تار بربط که بعد از بم است . (مفاتیح العلوم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تار سوم عود. ج ، مثالث . (یادداشت ایضاً). و رجوع به مثالث و مثلثة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
همتای پارسی این سه واژه ی عربی، این است: همتای پارسی این سه واژه ی عربی، این است: تشروی اَستاکژدا teŝruye-astākaždā تِشرو (اوستایی) مثلث. اَستاک ( پهل...
مسلس . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) شتر ماده که بچه ٔ ناتمام افکنده باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.