مثنی
نویسه گردانی:
MṮNY
مثنی . [ م َ نی ی ] (ع ص ، اِ) دو تا ثوب . (السامی ). اسم پارچه ای است که آن را دو تا و دو تاه گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جامه ٔ دوتاه . || شترعقال بسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
مثنی . [ م ُ ث َن ْنا ] (اِخ ) ابن اسد خیاط از مشایخ شیعه و روات فقه از ائمه . (ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) ابن حارثه ٔ شیبانی . وی در دوره ٔ جاهلیت سیادت داشته و در عصر اسلام نیز از فرماندهان سپاه بود و قسمتی از سواد ...
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) ابن عمران العائذی مردی شجاع بود و هنگامی که ضحاک بن قیس در عراق خروج کرد با وی بود، ضحاک او را فرمانروایی ...
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ توزنگ tuzang (سغدی) 2ـ دوگان dogân (پارسی نو) **** فانکو آدینات 09163657861
حسن مثنی . [ ح َ س َ ن ِ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) ابن حسن السبطبن علی ابی طالب . چون دومین حسن از اولاد علی بوده بدین لقب خوانده شده است ،...
مسنی . [ م َ نی ی ] (ع ص ) سیراب . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مرز، برآمدگی، بلندی در مازندران هم امروزه، مرز را مسنی میگویند.