اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مجاعة

نویسه گردانی: MJAʽ
مجاعة. [ م ُ ع َ ] (ع اِ) پس مانده ٔ خرما و شیر با هم آمیخته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مجاعة. [ م َ ع َ ] (ع مص ) گرسنه شدن . (تاج المصادر بیهقی ). گرسنه گردیدن . جوع . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ت...
مجاعة. [م َ ع َ ] (ع مص ) بی باکی کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). با هم شوخی کردن . (از اقرب الموارد).
مجاعة. [ م ُ / م َج ْ جا ع َ ](ع ص ) آن که دوست دارد بی باکی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مرد بسیار خرمای خشک با شیره خورنده . (م...
مجاعة. [ م ُج ْ جا ع َ ] (اِخ ) ابن مرارة حنفی صحابی است و پسرش سراج و پسر پسرش هلال هر دو روایت حدیث دارند. (منتهی الارب ). ابن مرارةبن سلم...
مجاعه . ۞ [ م َ ع َ / ع ِ ] (ع اِمص )سال سخت و قحط که مردمان و حیوانات از گرسنگی تلف شوند. (ناظم الاطباء). و رجوع به مجاعة و مجاعت شود.
سال مجاعه . [ ل ِ م َ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سال قحط. تنگسالی . خشک سالی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.