اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مجعر

نویسه گردانی: MJʽR
مجعر. [ م َ ع َ ] (ع ص ) کون مرغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دبر. (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مجار. [ م ِ ] (ع اِ) رسن پای بند شتر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عقال و رسن پای بند شتر. (ناظم الاطباء). || (مص ) افزون گرفتن در خری...
مجار. [ م ُ ] (ع اِ) ملجاء و پناه . (ناظم الاطباء). و رجوع به مجیر شود.
مجار. [ م ُ جارر ] (ع ص ) آزاررسان و جفاکار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
مجار. [ م َ ] (اِخ ) مردم مجارستان . و رجوع به مجارستان شود.
چاله مجار. [ ل َ م َ ] (اِخ ) صاحب مرآت البلدان نویسد: «مزرعه ای است از مزارع صاین قلعه که ایلات شاهسون قورت بیکلو در اینجا ییلاق مینماین...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.