گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مجلح نویسه گردانی: MJLḤ مجلح . [ م ُ ج َل ْ ل ِ / م ُ ل ِ ] ۞ (ع ص ) مرد بسیارخوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پرخور و اکول . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پیش آینده و به قوت گذرنده از کاری . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی مجلح مجلح . [ م ُ ج َل ْ ل َ ] (ع ص ) خوردنی . || درخت خورده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مأکول و خورده شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموار... مجلة مجلة. [ م َ ل َ ] (ع اِ) پوستک آبله که در آن آب گرد آید از اثر کار. ج ، مِجال و مَجل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مجلة مجلة. [ م َ ج َل ْ ل َ] (ع اِ) (از «ج ل ل ») صحیفه ٔ حکمت . (تعریفات جرجانی ). کتاب حکمت و ادب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صحیفه... مجله مجله . [ م َ ج َل ْ ل َ / ل ِ ] (ع اِ) آنچه که همچون کتاب و رساله ای از اخبار و موضوعات و مقالات مختلف هفته ای یا پانزده روزی یا ماهی و ج... مجله مجله . [ م َ ج َل ْ ل َ ] (اِخ ) نام عید یهودیان که روز چهاردهم از آذار منعقد می گردد وآن را «بوری » نیز می نامند. (از التفهیم ص 246). جهودان در... مجله این واژه درحقیقت پارسى است و تازیان(اربان) آن را از واژه ى ماگرتا Magerta در پارسى پهلوى به معناى کتاب ، نوشته و طومار ، برداشته اند. مجله (المجله: کتاب حکمت و ادب) این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: آنوپاتریک ãnupâtrik (سنسکریت: ánupattrikâ)*** فانکو آدینات 09163657861 کاوه مجله مجلهٔ کاوه (با عنوان روزنامهٔ کاوه نیز شناخته میشود) نشریهای بود که از ۱۳۳۴ ه.ق تا ۱۳۴۰ ه.ق(برابر با ۱۲۹۵تا۱۳۰۱ه.خ)به زبان فارسی در برلین چاپ میش... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود