اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مجمر

نویسه گردانی: MJMR
مجمر. [ م ِ م َ ] (اِخ ) حسین طباطبائی ملقب به مجتهد الشعرا و متخلص به مجمر از سادات اصفهان بود. در آغاز شباب به تهران آمد و به یاری نشاط به دربار فتحعلی شاه قاجار راه یافت . وی در غزلسرایی در میان شاعران دوره ٔ بازگشت مقام ارجمندی دارد. بیشتر غزلهای سعدی را با موفقیت استقبال کرد. عواطف عاشقانه اش به سبب جوانی تند و با حرارت و کلامش فصیح و استادانه است . وفاتش به سال 1255 هَ . ق . اتفاق افتاد. از غزلهای اوست :
شکوه ام از بخت نافرجام نیست
هر که را عشق است او را کام نیست
گر بر آید ننگ بدنامی ز خلق
نیکنام آن کس که او رانام نیست
طی نشد این راه و افتادم ز پا
وین عجب کافزون تر از یک گام نیست
محتسب گوهر چه خواهی سنگ زن
بزم ما خونین دلان را جام نیست
مرد اگر آن است کارامیش هست
عاشقان راپس چرا آرام نیست
گر بیاشامند خون او رواست
هر که در عشق تو خون آشام نیست
بوسه ای بیش از لبت مجمر نخواست
این طلب شایسته ٔ دشنام نیست .

(گنج سخن تألیف دکتر صفا ج 3 ص 176).


و رجوع به ریاض العارفین ص 305 و مجمعالفصحاء ص 465 و ترجمه ٔتاریخ ادبیات براون ج 4 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مجمر. [ م ِ م َ ] (ع اِ) آتشدان و تفکده و منقل و ظرفی که در آن زغال افروخته گذارند. (ناظم الاطباء). آنچه در آن زگال افروزند. (غیاث ) (آنندر...
مجمر. [ م ُ م ِ ] (ع ص ) عودسوزنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی که می اندازد بوی خوش را در آتش . (ناظم الاطباء). || کسی که بخور می دهد ...
مجمر. [ م ُ م َ ] (ع اِ) عودسوز. || عود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (مص ) آماده کردن آتش را. (از منتهی الارب ): اجمر النار مجمراً؛ آ...
مجمر. [ م ُ م َ / م ُ م ِ ] (ع ص ) حافر مجمر؛ سم سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مجمر. [ م ُ ج َم ْ م ِ ] (ع ص ) برنده ٔ پیه خرمابن را گویند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). کسی که می بردپیه خرمابن را. (ناظم ال...
مجمر. [ م ِ م َ ] (اِخ ) نام شکل سیزدهم از پانزده اشکال جنوبی ۞ ، کواکبش هفت است . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به مجمره شود.
مجمر. [ م ُ م ِ ] (اِخ ) لقب نعیم ، بدان جهت که در مسجد آن حضرت (ص ) عود می سوخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ابوعبداﷲ نعیم ... مولای عمرخطاب...
حسین مجمر. [ ح ُ س َ ن ِ م ِ م َ ] (اِخ ) اصفهانی . رجوع به مجمر اصفهانی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.