اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محال

نویسه گردانی: MḤAL
محال . [ م ِ ] (ع مص ) مماحلة. (منتهی الارب ذیل م ح ل ). با هم دشمنی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || با هم فریفتن و مکر کردن . (از منتهی الارب ). با کسی مکر کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). با کسی مکر و کیدکردن . (المصادر زوزنی ). مکر و کید نمودن با کسی . (از ناظم الاطباء). || به فریب خواستن و جستن کاری را. || فریفتن و بد سگالیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || سعایت کردن بر سلطان و رنج دادن کسی را به سعایت . (منتهی الارب ). سعایت کردن . (المصادر زوزنی ). مَحال . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || زور آزمودن دوکس با یکدیگر تا معلوم شود کدام زورآورتر است . || خصومت کردن . || هلاک کردن . || پایان کاری نگریستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). از پایان کاری نگریستن . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مهال . [ م َ ](ع ص ) ترسناک : مکان مهال ؛ جای ترسناک و خوفناک . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مهال . [ م ُ ] (ع ص ) خاک و ریگ فروریخته . (ناظم الاطباء). فروریخته از خاک و ریگ و جز آن . (یادداشت مؤلف ). || آرد فروریخته در انبان . (نا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.