اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محال به

نویسه گردانی: MḤAL BH
محال به . [ م ُ لُن ْ ب ِه ْ ] (ع ص مرکب ) آنچه که موضوع حواله واقع میشود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
محالبة. [ م ُ ل َ ب َ ] (ع مص ) یاری دادن کسی را در شیر دوشیدن . (منتهی الارب ). معاونة. (تاج المصادر بیهقی ). || حلب [ ح َ/ ح َ ل َ ] . احتل...
مهالبة. [ م َ ل ِ ب َ ] (اِخ ) بطنی از اعراب که از اولاد مهلب شاعرند. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). قومی از اولادمهلب بن ابی صفرة، که ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.